عدم قطعیت می تواند خوب باشد؟

به گزارش وبگردی طفره، اگر عدم قطعیت همواره بد نباشد چطور؟ آیا عدم قطعیت سبب سخت کوشیِ بیشتر ما خواهد شد؟ در این مطلب پاسخ این پرسشها را میخوانید.

عدم قطعیت می تواند خوب باشد؟

وبگردی طفره | در دنیای کار، واژگان خاص معانیِ خاصی دارند. انگیزه بدون شک معانی مثبت دارد و معنی عام آن هدفمندی و انضباط و دانستن کاری ست که برای رسیدن به موفقیت باید انجام داد. از سوی دیگر عدم قطعیت به ظاهر معانی منفی دارد. عدم قطعیت می تواند استرس ایجاد کند که این خود علتِ اصلیِ فرسودگی شغلی ست.

به گزارش وبگردی طفره ؛ اما اگر عدم قطعیت همواره بد نباشد چطور؟ اگرچه شاید دور از عقل به نظر برسد که عدم قطعیت فایده ای داشته باشد، به ویژه پس از دو سال تردید و نگرانی ناشی از همه گیری، مطالعات نشان می دهد این حالت در واقع می تواند اثر مثبتی بر انگیزه بگذارد. آیا اثر انگیزه بخشِ عدم قطعیت سبب سخت کوشیِ بیشتر ما خواهد شد؟

آیا عدم قطعیت همواره بد است؟

پیش از آنالیز اثر انگیزش-عدم قطعیت، خوب است که بدانیم چرا از نظر ما مفهومِ عدم قطعیت منفی ا ست. مطالعات متعدد نشان می دهد انسان ها به اجتناب از ریسک کردن گرایش دارند و زمانی که به راهِ موفقیت و پاداش نگاه می نمایند پاداشی را ترجیح می دهند که قطعی باشد.

مغز ما هم غافلگیر شدن را دوست ندارد، بنابراین وقتی درباره یک نتیجه مطمئن نیستیم، ناچاریم برای کاهش اضطراب و استرسی که ممکن است احساس کنیم، انرژی بیشتری صرف کنیم. پس، در نگاهِ ساده انگارانه می توانیم بگوییم قطعیت تااندازه ای خوب و عدم قطعیت بد است.

اما وقتی صحبت از انگیزه می گردد، اوضاع کاملاً متفاوت به نظر می رسد. وقتی ما اطمینان نداریم پاداش ما در صورتِ رسیدن به هدف چه خواهد بود، نه تنها سخت تر کار می کنیم بلکه از کار کردن برای رسیدن به آن هدف لذت بیشتری هم می بریم. ما از ناشناخته ها، از آن چه که شاید اتفاق بیفتد احساس هیجان می کنیم و این احساس اثر قدرتمندی بر تقویت انگیزه کلی ما دارد.

اثر انگیزش-عدم قطعیت

نتایج یک پژوهش که سال 2015 در مجله کِنسیومِر ریسِرچ منتشر شد نشان داد عدم قطعیت می تواند انگیزه بخش باشد، نه تنها از نظر میزانِ کوشش و زمانی که مایل به صرف آن برای رسیدن به پاداش هستیم بلکه از نظر میزان پولی که مایل به هزینه کردن هستیم. محققان پس از انجام آزمایش های مختلف به این نتایج رسیدند و در هر آزمایش میزان تمایلِ شرکت نمایندگان برای سرمایه گذاریِ منابع (اعم از زمان، انرژی یا پول) روی دست یافتن به پاداش های نامعین بیشتر از پاداش های معین بود.

برای نمونه، در یک آزمایش از دانشجویان کالج خواسته شد 1.4 لیتر آب را ظرف 2 دقیقه بنوشند تا در عوض یک پاداش پولی دریافت نمایند. به بعضی از آن ها گفته شد در قبال این کار 2 دلار و به بعضی دیگر گفته شد 1 یا 2 دلار دریافت خواهند کرد و مبلغ نهایی با شیر یا خط معین می گردد. بدون شک برترین پاداش همان پیشنهادِ 2 دلاری بود، اما دانشجویانی که مطمئن نبودند چه میزان پول دریافت می نمایند، زودتر آب را نوشیدند.

نکته جالبِ این آزمایش نه فقط ریسک احتمالِ دریافتِ پاداش کمتر (1 دلار) در سناریوی غیرقطعی بلکه میزان انگیزه بخش تر بودن این سناریو هم بود. در حالی که تنها 43 درصد شرکت نمایندگان آب شان را در سناریوی پاداش قطعی تمام کردند، در سناریوی غیرقطعی این میزان 70 درصد بود؛ بنابراین اضافه کردنِ عنصرِ عدم قعطیت به معنای 27 درصد افزایشِ انگیزه تمام کردن کار بود.

عدم قطعیت در فرایند یا نتیجه؟

وقتی صحبت از انگیزه به میان می آید، این تنها مطالعه ای نیست که چنین تفاوت قابل ملاحظه ای را میان قطعیت و عدم قطعیت نشان می دهد. در مطالعه ای دیگر یک کیسه شکلات ترافل برای مزایده به دانشجویان پیشنهاد شد. به نیمی از آن ها گفته شد کیسه حاوی 4 شکلات ترافل و به نیمی دیگر گفته شد کیسه حاوی 2 یا 4 شکلات ترافل است.

نخست، از آن ها بی درنگ سوال شد حاضرند برای هر کیسه چقدر پول پیشنهاد دهند و سپس فرایند مزایده واقعی شروع شد. مهمتر اینکه به دانشجویان گفته شد قرار است از این برنامه لذت ببرند. نتایج نشان داد دانشجویان 125 درصد بیشتر برای کیسه ای پیشنهاد دادند که تعداد ترافل های شکلات آن قطعی نبود.

محققان درباره این موضوع مطالعات زیادی انجام دادند، اما نتیجه همه آن ها یکسان بود و یک هشدار مهم دربرداشت. زمانی که پاداش غیرقطعی باشد، انگیزه افراد برای کوشش کردن، وقت گذاشتن یا پول صرف کردن بیشتر می گردد البته تا زمانی که توجه آن ها متمرکزِ فرایند باشد نه نتیجه!

واقعاً چرا زمانی که به جایِ نتیجه روی خودِ فرایند متمرکز هستیم از پذیرفتنِ ریسک ها خوشحالیم و آماده سخت تر و طولانی تر کار کردن و صرفِ هزینه بیشتر هستیم؟ به عقیده محققان، پاسخ این پرسش به حقیقتِ ساده یِ شناخته کردنِ ناشناخته مربوط می گردد.

برای نمونه، دانستنِ اینکه چند ترافل شکلات داخل کیسه است یا در قبال نوشیدن آب چقدر پول نصیب ما خواهد شد یک تجربه لذت بخش و جالب است. این راهی برای تبدیلِ فرایند کار به بازی است تا کوشش های ما را به ظاهر هیجان انگیزتر و زمانی را که صرف می کنیم لذت بخش تر کند. از آنجا که بیشتر سرمایه گذاری نموده ایم، انگیزه مان هم بیشتر می گردد.

به عدم قطعیت چه واکنشی نشان دهیم؟

بنابراین اگر اثرِ انگیزه بخش بودنِ عدم قطعیت تنها زمانی رخ می دهد که ما روی فرایندِ منتهی به پاداش متمرکز می شویم و نه خودِ پاداش، معنای دقیق آن چیست؟ روشن است که علاقه انسان به شناختنِ ناشناخته ها چیزی ست که تصمیم گیرندگان و بازاریاب ها می توانند روی آن سرمایه گذاری نمایند، اما خودِ ما هم می توانیم از آن به نفعِ خودمان در زندگی استفاده کنیم، هم از دید شخصی و هم از دید کاری.

در طول زندگی معمولاً نگاه ها به عدم قطعیت منفی است، این دیدِ منفی به ویژه با تجربه همه گیری که خود برهه بی سابقه ای از عدم قطعیت بود منفی تر هم شد. عدم قطعیت به ما استرس می دهد بنابراین ما میل به اجتناب از آن داریم. اما روشن ا ست که نمی توانیم به کلی جلویِ آن را بگیریم؛ بنابراین برای اینکه واکنش بهتری به آن نشان دهیم بهتر است به جای نتیجه، روی خودِ فرایند ها و سفری که برای رسیدن به نتیجه پیش رو داریم تمرکز بیشتری کنیم.

درست است که ایده روشنی نداریم که نتیجه کوشش های ما چه خواهد شد، مثلاً ندانیم آیا کتابی که مشغول نوشتن آن هستیم چاپ خواهد شد یا نه یا ندانیم سرمایه گذاری ما نتیجه خواهد داد یا نه، اما تمام کاری که می توانیم انجام دهیم اینست که به خودمان و چیزی که برای آن کوشش می کنیم ایمان داشته باشیم و تردید نداشته باشیم که در نهایت، زمان، کوشش و سرمایه گذاری ما نتیجه خواهد داد حتی اگر نتیجه یِ دقیق معین نباشد.

منبع: Timelyapp

مترجم: زهرا ذوالقدر

منبع: فرادید

به "عدم قطعیت می تواند خوب باشد؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "عدم قطعیت می تواند خوب باشد؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید